باران

ساخت وبلاگ
#انا_فى_انتظاركشعر: محمود بیرم تونسيآهنگ‌: زکریا احمدخواننده: ام‌کلثوممقام: حجازمحصول ۱۹۴۳ترجمه: حسین_خسرویأنا فى انتظارك خليتناري فى ضلوعي وحطِّيتإيدي على خدِّي وعدِّيتبالثانية غيابك ولا جيتياريت.. ياريت..ياريت.. ياريت..ياريتني.. ياريتني..ياريتني عمري ماحبيتاتقلب على جمر النارواتشرد ويَّا الافكارالنسمة، أحسبها خطاك..والهمسة أحسبها لقاكعلى كده أصبحت وأمسيتوشافوني وقالوا اتجنيتياريت.. ياريت..ياريت.. ياريت..ياريتني.. ياريتني..ياريتني عمري ماحبيت********در انتظار تو آتشی در دل افروخته‌ام؛و دست زیر چانه‌ گذاشته‌،ثانیه‌های نبودنت را می‌شمارمو تو هیچ‌گاه نیامدی.ای کاش! ای کاش! ای کاش!ای کاش هرگز عاشق ‌نشده بودم!روی پاره‌های آتش می‌غلتمو از اندیشه‌های گونه‌گون پریشان‌خاطر می‌شوم.هر نسیمِ نرم‌خیزی را صدای گام‌های تو می‌پندارم‌و هر زمزمه‌ای که می‌شنوم می‌پندارم تو آمده‌ای.در خلال این شب‌ها و روزها هر کس مرا می‌بیند گمان می‌کند دیوانه شده‌ام.ای کاش! ای کاش! ای کاش!ای کاش هرگز عاشق ‌نشده بودم!دو اجرا از این ترانه با صدای #ام‌کلثوم و #ياسمین_اسامة در کانال تلگرامی آبشار طلایی به نشانی زیر گذاشته شده است:t.me/abshartalaeeو در اینستاگرام به نشانی: hkh1651232برچسب‌ها: أنا في انتظارک, ام‌کلثوم, ترجمه شعر عربی, حسین خسروی + نوشته شده در  پانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 0:37&nbsp توسط حسین خسروی  |  باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 18:22

#أنا_قلبي_ليک_ميال#دلم_تو_را_می‌خوادشعر: مرسي جمیل عزیزآهنگ: محمد الموجیخواننده: فائزة احمدبازخوانی: #میرنا_صلاحترجمه: #حسین_خسرویأنا قلبي ليک ميالومافيش غيرك عالبالانت وبس اللي حبيبيمهما يقولوا العُزّالوبحبك قد عينيّاحتى اكثر منها شويّاواسألها انت.. وحلّفهاعلى طول حتقلك هيّانت وبس اللي حبيبيمهما يقولوا العزالوالدنيا انت بهجتهاوالبهجة انت فرحتهاوالفرحة انت ياحبيبيحلاوتها وابتسامتهاانت وبس اللي حبيبيمهما يقولوا العزالومليت الدنيا عليّود.. وحب.. وحنيةخليتني أحب الدنياطول أيامي ولياليّاانت وبس اللي حبيبيمهما يقولوا العزال باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 18:22

#لا_تقل_لي_ضاع_حبي (۱۹۸۰)مگو ​​که عشقم از دست رفتهشعر: إبراهيم عيسى(۲۰۰۰- ۱۹۲۷ مصر)۱لَا تَقُلْ لِي ضَاعَ حُبِّي مِنْ يَدِييَا حَبِيبِي أَنْتَ أَمْسِي وَغَدِيفَتَرَفَّقْ لَا تُحَطِّمْ مَعْبَدِيإِنَّ فِي عَيْنَيْكَ هَمْسَ الْمَوْعِد ِلَا تَدَعْنِي أَشْتَكِي طُولَ الْطَّرِيقْ..ثُمَّ أَغْفُو فَوْقَ وَهْم ٍ كَالْحَرِيْقْكَغَرِيْقٍ مُسْتَجِيْرٍ بِغَرِيْقْ..إِنَّ قَلْبِي بَعْدَ أَنْ ذَاقَ الرَّحِيْقْلَا يُفِيْق۲كَم مَلَأْنَا زَوْرَقَ اللَّيْلِ حَنِيْنَاوَتَلَاقَيْنَا بِهِ حِيْنَا فَحَيِنَاوَمَلَأْنَا مِزْهَرَ الْقَلْبِ رَنِيْنَافَنَمَتْ أَشْوَاقُهُ الْخَضْرَاءُ فِيْنَايَا حَبِيْبِي أَيْنَ أَحْلَامِي أَيْنَا؟هَلْ أَضَعْنَا كُلَّ شَيْء ٍ مِنْ يَدَيْنَا؟بَعْد أَنْ جُنَّ اللَّظَى فِي شَفَتَيْنَا..لَا عَلَيْنَا إِنْ ظَمِئْنَا فَارْتَوَيْنَاوَانْتَشِيِنَا۳عُدْ وَعَانِقْ لَهْفَةَ الْقَلْبِ الْجَرِيئَةْفَالمَصَابِيحُ عَلَى دَرْبِي مُضِيئَةْعُدْ فَأَيَّامِي بِأَحْلَامِي هَنِيئَةْوَهَوَانَا كَانَ فِي الْغَيْبِ مَشِيئَةْأَمْ رَأَيْتَ الْهَجْرَ دَلاًّ وَاقْتِدَارَا..فَتَنَاسَيْتَ لَيَالِينَا السُّكَارَى؟وَغَرَامًا يَمْلَأُ الْعُمْرَ اخْضِرَارَا..فَإِذَا الْحُبُّ الَّذِي غَنَّى النَّهَارَاصَارَ نَارَا۴يَا حَبِيبِي لَا تَقُلْ: كُنَّا وَكَانَالَمْ يَهُنْ حُبِّي وَلَا حُبُّكَ هَانَاكَمْ ظَمِئْنَا فَتَلَاقَتْ شَفَتَانَاوَسَكَتْنَا فَتَنَاجَتْ مُقْلَتَانَاقَدْ نَمَى الحُبُّ بِنَا فِي نَظْرَتَيْن..وامْتَزَجْنَا فَرْحَةً لَا فَرْحَتَيْنوَافْتَرَقْنَا فَاحْتَرَقْنَا شُعْلَتَيْن..ثُمُّ صِرْنَا فِي اللَّيَالِي دَمْعَتَيْناثْنَتَيْن۵آهِ مِنْ قَلْب ٍ بِأَشْوَاقِي تَغَنَّىفَوْقَ أَغْصَانِ اللَّيَالِي فَاطْمَ باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 15:15

أسألك الرحيلاخواهش می‌کنم برو!نِزار قبّانیترجمه‌ی: حسین خسرویـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمحبوبم!بگذار کمی از هم دور باشیم؛این به صلاحِ عشق ما؛و خودِ ماست. بگذار کمی از هم دور باشیم،برای این‌که می‌خواهم عشقم را افزون‌تر کنی؛و حتی می‌خواهم کمی هم از من بدت بیاید! تو را قسم می‌دهم به آنچه بین ماست:به خاطرات گران‌بهایی که داریم؛و به عشق خوب و با شکوه‌مان،که همیشه نقشش بر دهان‌مانو نشانش بر دستان‌مان حک شده است.قسم به نامه‌هایی که برایم نوشتی؛و قسم به چهره‌‌ات که مثل گل سرخ در دلم کاشته شده؛و قسم به عشقت که اثرش روی موها و انگشتانم باقی است.قسم به خاطرات‌مانو اندوهِ زیبا و لبخندمانو قسم به عشق‌مان که از سخن‌مان بزرگ‌تر شده است؛و از لبان‌مان نیز؛به حقِ شیرین‌ترین داستان عاشقانه‌ی زندگی‌مانخواهش می‌کنم برو! محبوبم! بیا دوستانه از هم جدا شویم؛همچنان که پرنده در موسم مقرر از کوه و دشت کوچ می‌کند. محبوبم! خورشید هم هنگاهی که به آستانه‌ی ناپدید شدن می‌رسد، دوست داشتنی‌تر می‌شود. در زندگیم، شک و عذابِ توأمان باش.گاه اسطوره باشو گاه سراب؛و در دهانم پرسشی باش که پاسخی برای خود نمی‌شناسد. به خاطر عشق شکوه‌مندی کهدر دل و بین مژه‌هامان خانه کرده؛و برای اینکه من همیشه [در نظرت] زیبا باشم؛و برای اینکه تو بیش‌تر به من نزدیک باشی؛ [مرا به خودت نزدیک‌تر حس کنی،]خواهش می‌کنم برو! بگذار از هم جدا باشیم، اما عاشق یکدیگربگذار با وجود همه‌ی عشق و محبت‌مان، از هم جدا باشیم.محبوبم! دلم می‌خواهد از میان قطرات اشک مرا بینی؛و  از میان آتش و دود.محبوبم! بگذار تا بسوزیم؛ بگذار تا بگرییم؛چرا که روزگاری‌ست نعمتِ گریستن را از یاد برده‌ایم.& باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:24

قارئة الفنجانفالگیرکلمات: نزار قبانی (1923 دمشق – 1998 لندن)آهنگ‌: محمد الموجی خواننده: عبدالحلیم حافظ  (1929 قاهره – 1977 لندن)مترجم: حسین خسرویـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زن [فالگیر] نشست، در حالی که چشمانش پر از ترس بود.  با دقت به فنجانِ وارونه‌ام نگاه می‌کرد.گفت: پسرم! غمگین مباش!فرزندم! عشق، سرنوشت توست.فرزندم! هركه در راه محبوبش بمیرد، شهید است. فنجان تودنیایی است ترسناک؛و زندگی‌ات سراسر سفر است و جنگ. پسرم! بارها عاشق خواهی شد؛و بارها خواهی مرد.به تمام زنان زمین عشق خواهی ورزید؛و (سرانجام) همچون پادشاهی شكست­‌‌خورده بازخواهی گشت.  پسرم! در زندگی‌ات، زنی است:چشمانش... سبحان الله!  [چه بگویم؟ از حد توصیف بیرون است.]  دهانش همچون خوشه و لبخندش [آمیخته‌ای از] نغمه و گل‌ است، اما آسمان تو بارانیو راهت کاملاً بسته است.  پسرم!عزیزِ دل تو، در كاخی حفاظت‌شده به خواب رفته است.پسرم! قصری بزرگ،که سگ­‌ها و سربازان از آن حفاظت می­‌كنند. شهزاده‌ی دل تو، به خواب رفته؛و هركس به اتاقش برود،ناپدید می‌­شود،یا هر کس از او خواستگاری كند،یا به دیوار باغش نزدیک شود، ناپدید می‌­شود. پسرم! هركس گره گیسوانش را بگشاید،ناپدید می‌شود؛ ناپدید![تا کنون کسی نتوانسته گره گیسویش را باز کند و تو هم نخواهی توانست.]  پسرم!  من خیلی فال گرفته­‌ام؛ و طالع‌­ها دیده‌­ام، اما تا کنون  فنجانی مانند فنجان تو نخوانده­‌ام.پسرم! تا کنون غمی مانند غم‌­های تو ندیده‌­ام. سرنوشت تو این است که همی باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:24

ارجع الینزد من بازگردنزار قبانی با ترنّم ِ بانو: نجاة الصغیرهترجمه‌ی: حسین خسرویــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ارجع إلي.. فإن الأرض واقفة..كأنما الأرض فرت من ثوانيها..ارجع… فبعدك لا عقد أعلقها ولا لمست عطوري في أوانيها..لمن جمالي؟ لمن شال الحرير؟ لمن ضفائري منذ أعوام أربيها؟ارجع كما أنت.. صحوا كنت أم مطرا..فما حياتي أنا إن لم تكن فيها ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نزد من برگرد چراکه زمین از حرکت بازماندانگار زمین هم از ثانیه‌هایش می‌گریزد.برگرد! زیرا که پس از تو نه گردن‌بندی خواهم آویخت و نه به شیشه‌های عطرم دست خواهم زد.اگر تو نیایی زیباییم برای که باشد؟ شال ابریشمم برای که و گیسوانم که این همه سال پروردمشان؟ برگرد! هر طور هستی باش. آسمانت صاف یا بارانی، فرق نمی‌کندکه اگر تو نباشی، این زندگی به دردم نمی‌خورد.  برچسب‌ها: ترجمه‌ی شعر, نزار قبانی, نجاة الصغیره, ارجع الیّ, حسین خسروی + نوشته شده در  دوم دی ۱۴۰۰ساعت 22:12&nbsp توسط حسین خسروی  |  باران ...ادامه مطلب
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:24

برای دیدن متن اصلی و ترجمه نگاه کنید به:

http://shereno.com/40332/57803/559237.html

باران ...
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:46

غادة السّمّان 
برگردان: حسین خسروی 


خاطره‌ات را برداشتم
و آن را پای پیاده به شمالگان بردم؛
و در آن‌جا دفش کردم، 
اما هنگامی که به خانه برگشتم
[با شگفتی بسیار] دیدم که 
تو به انتظارم نِشسته‌ای!

باران ...
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 1:58

 

كُلَ عامٍ وأنتِ حبيبتي

(تو همیشه محبوب منی)

سروده‌ی: نزار قبانی

ترجمه‌ی حسین خسروی

منتشر شده در مجله الکترونیکی عقربه، شماره47، بهار1397، به نشانی:

http://www.aghrabe.com/%d8%aa%d9%88-%d9%87%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%87-%d9%85%d8%ad%d8%a8%d9%88%d8%a8-%d9%85%d9%86%db%8c/

باران ...
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 13:29

 

عشق (Love)

سروده‌ی: پابلو نرودا

ترجمه‌ی: حسین خسروی

متن اصلی و ترجمه‌ی شعر را در این‌جا  بخوانید.  

باران ...
ما را در سایت باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baran1222o بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 13:29